منقل، وافور و ذغال هنوز در سینما جواب می دهد؟ | پوشش اداری برای دیدن فیلم در سینما!
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۲۱۱۴۶
به گزارش همشهری آنلاین، اول. باید کاری کرد که مخاطب خمیازه بکشد؟ نه، چون دیگر مخاطبی نمانده که بنشیند و خمیازه بکشد. پس چه باید کرد؟ باید فیلم ساخت، فیلم! فیلمسازی هم کار هر تازهکاری نیست. تکنیک را هم که اجاره کنی، جهان بینی نداشته باشی میشوی یکی از انبوه هنروتجربهطورهای بیمخاطب ضدگیشه و ضدسرگرمی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوم. منقل و وافور بد است؟ چون بد است پس نباید در مسیر داستان باشد؟ نباید باشد؟ پس چرا آتقی و آینه عبرت هنوز مشتری دارد. علیرضا معتمدی در چرا گریه نمیکنی منقل و وافور و عالم بی خبری را یکی از ده ها پیشنهاد برای گریه کردن، قرار داده ولی نشئگی هم کارگر نیست و گریهاش نمیگیرد ولی همان دقایق اندک منقلی و باز شدن جماعت منقل نشین برای افاضات دور منقلی، سالن را غرق قهقهه میکند. دیدید جواب داد!
سوم. همان طور که منقل جواب داد هنوز نقی معمولی هم جواب میدهد. درنظر بگیرید که در تنها انیمیشن جشنواره با عنوان بچه زرنگ، ببر مازندران با گویش نقی، حرف میزند و سالن خالی مطبوعات کم و بیش به خاطر همین گویش خندهاش میگیرد. صداپیشه ببری کیست؟ هومن حاجی عبدالهی که تجربه صداپیشگی در کارهای کودک جواد هاشمی را هم داشته و حالا هم کمی از رحمت خروس باز مایه گذاشته و قدری از نقی.
چهارم. این ماجرای پوشش متحدالشکل تشریفات جشنواره در کنار همه نقد و نظرها به نوعی به مخاطبان هم تسری یافته! چگونه؟ در سینماهای مردمی و در برخی سانس ها با مخاطب متحد الشکل روبروییم. چطور برخی ارگانهای علاقمند به جشنواره! هر ساله سهمی از ظرفیت سینماها را خریداری و در اختیار کارمندان خود میگذارند تا فیلم ببینند و این کارمندان حتی وقتی به جشنواره میآیند هم از قالب پوشش کارمندی خارج نمیشوند. راحت باشید دوستان! اینجا سینماست و آن هم سینمای جشنواره، اداره که نیست این قدر مقید هستید به پوشش ارگانی. راحت باشید و راحت فیلم ببینید و راحت نظر دهید...
پنجم. دوستی میگفت این همه تمرکز فیلمسازان برای فیلمسازی خارج از مرکز واقعا شاهکار است به خصوص که کلی هم زحمت کشیده اند برای سیاه کردن چهره بازیگرانی مثل رویا تیموریان و پانته آ پناهیها و سحر دولتشاهی در هوک و بعد از رفتن و یادگار جنوب! سیاه کاری زحمت دارد، سختی دارد، باید کلی فکر کنی که با کدام ذغال به سمت بومی سازی بروی که سردرد نیاورد! ذغال چینی حفره دار یا ذغال وطنی ارگانیک؟ ذغال چینی زود دود میدهد و زود هم تنباکو را میسوزاند! تنباکو هم که بسوزد آن گاه سیاهکاری به خاکستر مینشیند پس همان به که ذغال وطنی را بچسبید! نتیجه؟ آقایان فیلمساز! چرا به جای سیاه کاری، بازیگر بومی قرار نمی دهید در آثار بومی؟
عکس | جواد عزتی امروز به جشنواره میآید؟ تصاویر | در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر چه گذشت؟ روز سوم | جلوههای بصری و دانش عطر شناسی کد خبر 739598 منبع: ایرنا برچسبها کارگردانان سینمای ایران خبر مهم جشنواره فيلم فجر بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر کارگردانان سینمای ایران خبر مهم جشنواره فيلم فجر بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۲۱۱۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«چشمها تنها برای دیدن نیستند»
کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از مصطفی عظیمیفر منتشر شد.
به گزارش ایسنا، این کتاب در ۱۰۶ صفحه با شمارگان ۲۰۰ نسخه و با قیمت ۲۵۰ هزار تومان در انتشارات سیب کال راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «مصطفی عظیمیفر در کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از ورای روزمرگیهای زندگی، دغدغههای اجتماعی خویش را نسبت به دنیای اطراف در قالب کوتاهترین داستانها و نوشتههای ادبی به تصویر کشیده است.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «هزار سال پس از پاییز و هر خودی همیشه تنهاست» (انتشارات کتاب هرمز) و «من نویسنده این کتاب نیستم» (انتشارات سیبکال) اشاره کرد.
در برشی از کتاب میخوانیم: نزدیک ظهر به محله خودمان میرسم. جوانی با ماشین شیک و گرانقیمتی از کنارم عبور میکند و ردی از غبار روی موها و لباسهایم به جا میگذارد. خیلی زود شروع به مقایسه داشتههای خود با آن شخص میکنم. نگاهی به کفشهایم میاندازم! غبار گرفته و خسته به نظر میآیند. یک سالی از فروش دوچرخهام برای خرید یک ماشین اصلاح مو میگذرد. از آن روز به بعد تنها وسیله نقلیهای که دارم، پاهایم هستند و این بسیار دردآور است.
حسرت که شرایط را مهیا میبیند، شروع به بیدار کردن حسادت میکند. ولی خیلی زود با اخطاری روبهرو میشود که میگوید: به داشتههای مادی دیگران حسادت نکن. زیرا آنها و گذشتگانشان یا زیاد تلاش و قناعت کردهاند و یا شرافت خود را زیر پا گذاشتهاند. اکنون که چنین است یا زیاد تلاش کن و یا...
خوشبختانه حسرت هشدار را میپذیرد و من... »
انتهای پیام